و سالها در انتظار آدمم
همیشه ناله های جشنواره ی دمادمم
رواق صحن طعنه های بی امان
میان عَرعَر و هَوار بی نشان
برای دفعِ آخرین تَرانه های بی تبار
و دُک
تُرانه های تار و مار
صدای کَف ترانِ پیرزن
نگاه پَس زنانِ گورکن
چه لکنتی گرفته انتهای درد کینه ام ؟
شب نزول خاطرات سینه ام
نگاه کن منم تگرگ روی شیشه ی نماز اضطرار
در اوّلین سکوت سُل
برای بوسه زارِ زخمه ی سه تار
تو در جهان بی قرار زنده سوز من
به عمق سال نوری از دهان کهکشان
همیشه دستپاچه ای
و از فشار بمبِ انتحاری سَرم پُری
غروب تیک تاک کهنه چرخ دلخوری
به پای باور مریض برّه ها
چه بی بهانه مقتدای آخوری
قدم قدم مرور کن زبانه ی غرور خسته را
و تَن تَتَن نیوش کن کلون خشمِ بسته را
شروع انقلاب من ، تمام چکمه ی شما
در انتها رسیدن جنون کودتا
دوباره سجده میکنی
به خوابگاه روحِ مبتلا
پس از هزاره ی حذر
دوام در مُدام
سیاه پوشِ آدمم
ZibaMatn.IR