همیشه میگن صدتو برای ادما نزار ولی من میزارم؛صد قلبمو میزارم،صد ارامشمو میزارم،صد علاقمو میزارم، با جونم و روحم و تک تک سلولام ادمایی که باید رو دوستداشتنی میبینم و دوستشون دارم،برای نگه داشتنشون، موندنشون همه تلاشمو میکنم،جوری رفتار میکنم که طرفم واقعا بفهمه صادقانه دوستش دارم،صادقانه ترین حس رو براش دارم ولی به مرور وقتی صد زجر دیدنم رو ببینم،یه قسمت خیلی بزرگ از مغزم پرت میشه به یه جایی از قلبم و اون شخص واسم یه آدم خیلی معمولی میشه که فقط تو زندگیم یا نگهش داشتم یا از دستش دادم و کنار اومدم باهاش،برای همین از یه جا به بعد رفتار یکی به همون بار های قبل ازارم نمیده،فکرمو درگیر نمیکنه،باعث نمیشه اشک بریزم و خودمو نابود کنم ولی بدترین دردی که اون لحظه حسش میکنم اینه که به خودم ثابت میشه به اندازه قبل اون ادم رو دوست ندارم که به این درجه از ناراحت نشدن رسیدم.
ZibaMatn.IR