زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

اسم مرا پرسید... بوسیدمش!
( آری دلم لرزید! بوسیدمش! )

وقتی تمنا در دلم شعله زد...
وقتی کسی نشنید بوسیدمش!

بوسیدمش وقتی که شب می رسید
با صبح و با خورشید بوسیدمش!

زیبای من آیینه را فتح کرد
چون ماه می تابید بوسیدمش!

دنبال او افتادم و آخرش
تا خسته شد، خندید! بوسیدمش...

«سیامک عشقعلی»
ZibaMatn.IR

سیامک عشقعلی ارسال شده توسط
سیامک عشقعلی


ZibaMatn.IR


انتشار متن در زیبامتن