تلخی ایام فروریخت
هر رشته مویت نخ تسبیح طریقت
هر گوشه چشمت ره و آئین حقیقت
بر شانه تو تکیه زده خیمه هستی
پیشانی ماه تو تب و تاب شریعت
ای سرو بلندای تو سر سبزی بستان
جامانده به ایمان تو تدبیر نصیحت
در جوهر مژگان تو صد ابر بهاری
هر قطره باران تو دریای غنیمت
ای گوشه شال تو نظر کرده جانان
چون طره مشکین تو هنگام عزیمت
دستان تو سرشاخه هر فصل بهارند
آغوش تو دریای پر از مهر و محبت
با زمزمه ات تلخی ایام فرو ریخت
ای رمز سخنهای پر از شهد و حلاوت
♤♤♤
✍ علی معصومی
ZibaMatn.IR