گرداب مکافات
از که گیرم خبر وقت ملاقاتت را؟
سر بگیرم ره و آئین و مقاماتت
تا مگر بشنوم از پنجره مهر و وفا
مژده در مژده الطاف و عنایاتت را
به کجا رو بکنم تا به تماشا بکشد
قبله گاه نظر و اینهمه آیاتت را؟
روی دوشم بگذارم به تمنای وصال
کوله بار سفر کعبه ی حاجاتت را
آتش حنجره سوخته ام می خواند
دانه در دانه تسبیح مناجاتت را
گوشه چشم تو و خاطر آشفته ما
می سپارم به دلم صحبت هیهاتت را
وای بر من که اگر ساحل امنم نشوی
چه کنم لحظه ی گرداب مکافاتت را
♤♤♤
✍ علی معصومی
ZibaMatn.IR