بیا تو هم
روزی اگر که حوصله داری بیا تو هم
در سایه سار سرو و چناری بیا تو هم
از کوچه باغ مهر و محبت سحرگهی
در جستجوی سیب و اناری بیا تو هم
از کافه های شهر و محل بی خبر نباش
با ما به پای شام و نهاری بیا تو هم
در خلسه های همدلی و دوستی اگر
پابند حرف و قول و قراری بیا تو هم
گفتم اگر به خاطر شیدایی دلت
در گیرودار سوز و شراری بیا تو هم
از کیمیای جوهره ی اصل آدمی
باری اگر به فکر عیاری بیا تو هم
اصلا بنای سود و زیان جز فنا نبود
همپای عشق و همدل و یاری بیا تو هم
سرمایه های مدت این عمر رفته را
شاید دقیق تر بشماری بیا تو هم
♤♤♤
✍ علی معصومی
ZibaMatn.IR