زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

من در عبور از پیله شب
در رویای شیرین سحر
برای خواستنت
برای نفس کشیدنِ همیشه ات
اشک میریزم.
منی که درکی از محال ندارم
نمی شود نمی دانم چیست
دیر است و دور است نامفهومند
من در تمنای تو
فقط باید را زیسته ام
گرچه خسته ام ، دیریست
گرچه گریانم ،
از لمس رویاهایی که خواستم ...
تنها نوازشگرشان باشم و
آن ها
بی رحمانه زیر دستانم پژمردند.
اما
ایستاده ، باز می گویم
که من در اسارت نبودن تو
در آرزوی داشتنت،
درکی از محال ندارم
نازی دلنوازی
ZibaMatn.IR

Mahnaz52 ارسال شده توسط
Mahnaz52


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن