100 متن کوتاه اشعار سید محمدرضا شمس ۱۴۰۴ جدید 2025
متن های کوتاه درباره اشعار سید محمدرضا شمس
100 متن کوتاه اشعار سید محمدرضا شمس ۱۴۰۴ جدید 2025
کپشن اشعار سید محمدرضا شمس برای اینستاگرام و بیو واتساپ
(یا اباصالح المهدی ادرکنی)
سمندِ عاطفه زین کن بهار میآید
بهارِ عشق ، درین شورهزار میآید
بدان امید ، که آید امید منتظران
نشستهام به تماشا که یار میآید
سید محمدرضا شمس (ساقی)
(او خواهد آمد)
او خواهد آمد تا دهد گـرما به دلها
او خواهد آمد تا دهد پایان به سرما
او خواهد آمد تا جهان سامان بگیرد
او خواهد آمد تا دهد بر عشق، معنـا
(حلول مـاه رمضــان مبـارک باد)
بَـه بَـه ز شمـیــم مُشکبـــوی رمضــان
نشـناس سر از قـدم بهسوی رمضــان
دریــاب فضــایلـی که دارد ایـن مـــاه
تـــا غـــم نخــوری در آرزوی رمضــان
(خزف و گهر)
گر خزف خود را نشاند در کنار گوهری
کی شود زین همنشینی لایق انگشتری
اصل او از خاک و گِل می باشد و اصل گهر
از صدف گردیده حاصل تا کند افسونگری
سید محمدرضا شمس (ساقی)

(خاطرات)
کتاب خاطره ها را ، بیا قدم بزنیم
مسیر رفته ی مان را کمی به هم بزنیم
چه خوب می شد اگر خاطرات تلخی را
که مانده است بجا روی شان قلم بزنیم
سید محمدرضا شمس (ساقی)

(کینه)
بغض و حسد و کبر و غرور و کینه
چون جمع شود ، سیاه گردد سینه
آن دل که بوَد تهی ازین پنج صفت
آن را تو مخوان دل ، که بوَد آیینه.
سید محمدرضا شمس (ساقی)

(ماه عشق)
ماهی که درآن عشق، به نــام ما شد
تقـدیـر و قضای حـق، به کــام ما شد
(ساقیِ) ازل ریخت به ساغر می ناب
یک جـرعـه ی آن شرب مــدام ما شد
(ماه رحمت)
رمضان ماه عبـادت بوَد و صوم و صلات
مــاه پـاکیـــزگـی نفـس و نـــزول بــرکـات
مـاه دلدادگی و رحمت و احسان و زکات
مـاه غفـــــران الهــــی و قبـــول حســنات
(عیــد رمضـــان)
عیــد آمد و مــاهِ رمضــان گشـت تمــام
شــوال ز رَه آمــد و طـی گشـت صــیام
افسـوس کـه آن مــاهِ مبــارک طـی شـد
مقبــول بُـــوَد طــاعـت و ایــام بـه کـــام
(عید سعید فطر مبارک باد)
شــوّال ز رَه آمــد و طِـی شـد رمضــــان
یارب به دل شکسـته ی پیــر و جــوان
گـر طــاعـت مـــا قبـــولِ درگــاهـت شـد
وقـتِ فـــــرج حضـرت مَهــــدی بـرسـان
😊 (عید سعید فطر مبارک) 😊
عیــد رمضـان آمـد و دلهـا شـد شـاد
چون تشنگی و گرسنگی رفت به بــاد
پنهــانـی اگــر روزه خــوری میکـردیم
شوّال شده خورد و خوراک است آزاد
(غیرتمند)
از گرانی گرچه بر لب های مان لبخند نیست
یا اگر دلهایمان از رنج و غم خرسند نیست
با قنـاعـت زندگانی میکنیم امروزه؛ چـون...
نـان به نـرخ روز خوردن کار غیرتمند نیست.
(دیــوار کـــج)
وقتی که انتقـــاد نـدارد اثـــر به گــوش
بیهوده در زمانه به اصلاح کس مکوش
دیــوار کـــج نهــــاد بــه بـــالا نمـیرسـد
شمعی بُوَد که با نفسی میشود خموش
(عید غدیر خم مبارک باد)
جهان، شورآفرین و دلپذیر است
کلید عشق، در دست امیـر است
به فرمان خدا بعد از محمد (ص)
علی شاه ولایـت، از غـدیـر است.
(عید غدیر خم مبارک باد.)
ایـن رایـت « لا اله الاّ اللّه » است
بر دستِ مُحمّـــد رسول اللّه است
گفتا به «غـدیـر خـم» رسول خاتم:
بر خلقِ جهان، علی ولیُ اللّه است
(از غدیر تا کربلا)
فـراز دست نبـی، گرچه دست مــولا رفت
ولی حسین سرش سوی عرش اعلا رفت
یکی به کرب و بلا و یکی به دشت غـدیـر
بـــرای دیــن خــــداونـــد حـیّ یکتــــا رفت.
(از غدیر تا عاشورا)
آن دست که در غدیر خم بالا رفت
بــا امــر خــــدای خــالــق یکتـــا رفت
دسـتیست که آوازهی آن در تاریخ
تا عرش خـــدا به روز عــاشـورا رفت
(امیر اتقیا)
چـون علی، شاه سـریر انماست
مــالک الملک و امیر اتقیاست
غم ندارد شیعه در روز جزا...
چونکه صد آمد نود هم پیش ماست
«عید ولایت»
ایـن عیــد، مبــارک و مُهنّــا باشد
روز شعـف و نشـاط دل هــا باشد
فرمود محمد که پس از رحلت من
بر خلق، «علی» امیــر و مــولا باشد
(جنگ)
لعنت به جنگ و جانی و جنگ افروز
لعنت به ایـن : تـوحّـش انسان سوز
لعنت به آن که : بهــره بَــرَد از جنگ
لعنت به آن که : گشته ستم آمـوز
(جنگ)
لعنت به جنگ و جانی و جنگ افروز
لعنت به ایـن : تـوحّـش انسان سوز
لعنت به آن که : بهــره بَــرَد از جنگ
لعنت به آن که : گشته ستم آمـوز