100 متن کوتاه وحشی بافقی ۱۴۰۳ جدید 2025
کپشن وحشی بافقی برای اینستاگرام و بیو واتساپ
طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوری
غلط می گفت خود را کُشتم و درمان خود کردم...!!!
لینک متن
به هر جا می رسم افسانه ی عشق تو می گویم
به این افسانه گفتن عاقبت افسانه خواهم شد
لینک متن
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشه بامی که پریدیم، پریدیم
لینک متن
بیگانه شَوم از تو که بیگانه پرستی...
لینک متن
به کَنعانَم مَبر ای بَخت،
مَن یوسف نِمیخواهَم......
ببَر آنجا که کویِ اوست،
در زندان وچاهَم کُن..
لینک متن
من بودم و دل بود و کناری و فراغی
این عشق کجا بود که ناگه به میان جست
لینک متن
منوعشقو
دلِدیوانهبساطیداریم
عقلهیفلسفهمیبافد و ما میخندیم
لینک متن
بمیرم پیش آن لب، اینچنین گاهی تبسم کن
بحمدالله که دیدم بی گره یک بار ابرویت
لینک متن
گفتمش دل به خم زلف تو در قید بماند
گفت دیوانه همان به که مقید باشد
لینک متن
از پیِ بهبود ِدرد ِ ما دَوا سُودی نداشت
هر که شُد بیمارِ دردِ عشق بهبودی نداشت
لینک متن
در این فکرم که خواهی ماند با من مهربان
یا نه...
لینک متن
ترک ما کردی
ولی با هر که هستی یار باش...
لینک متن
گِرد آن خانه بگردم که در او خلوتِ توست...
لینک متن
من خود آزرده دلم،با دل خویشم بگذار...
لینک متن
یک دم به غم و محنت خویشم بگذارید
لینک متن
دل من ز غصه خون شد دل او خبر ندارد
لینک متن
چها با جان خود دور از رخ جانان خود کردم
مگر دشمن کند اینها که من با جان خود کردم
طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوری
غلط میگفت خودم را کشتم و درمان خود کردم...
ارسال شده توسط KHAAMOSH
لینک متن
توان با شوق کوهی را زجا کند
فسرده خار نتواند ز پا کند
لینک متن
باعث خوشحالی جان غمین من کجاست؟!!
لینک متن
ما را چه بی گناه گرفتار کرده ای...
لینک متن
هم ز دل دزدید صبر و هم دل دیوانه را
یارِ ما با خانه می دزدد متاع خانه را....
لینک متن
ما چون ز دری پای کشیدیم ،کشیدیم
امید ز هر کس که بریدیم ، بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشه بامی که
پریدیم ،
پریدیم
لینک متن
از تیغِ بی ملاحظه ی آهِ ما بترس...
لینک متن
گر چه دوری می کنم،
بی صبر و آرامم هنوز
می نمایم اینچنین وحشی ،
ولی رامم هنوز
لینک متن
دگر ﺁﻥ شب ست امشب ﮐﻪ ﺯ ﭘﯽ ﺳﺤﺮ ﻧﺪﺍﺭﺩ
من ﻭ ﺑﺎﺯ ﺁﻥ ﺩﻋﺎﻫﺎ ﮐﻪ ﻳﮑﯽ ﺍﺛﺮ ﻧﺪﺍﺭﺩ..
لینک متن
چند گویی قصهٔ ایوب و صبر او بس است
بیش از این ما صبر نتوانیم آن ایوب بود
این عجایب بین که یوسف داشت در زندان مصر
پای در زنجیر و جایش در دل یعقوب بود
لینک متن
ما اسیر غم و اصلا غم ما نیست تو را
با اسیر غم خود رحم چرا نیست تو را
لینک متن
عشاق را زبان شکایت بریده اند.
لینک متن