پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
در آغوشت چه آرامم!چقدر عشق ست در کامم!شرابِ بوسه ی احساس،شده، پیوسته ی جامم!زهرا حکیمی بافقی،کتاب دل گویه های بانوی احساس....
آراممشکل تورهای کتان لباس های خوابشکل یک آباژور کم نوردر سالنی متروکآراممشکل چمدان لباس های زمستانیشکل یک رومیزی که هزار باردر ماشین لباس شویی شسته شدهروی بند خشک شدهروی میز پهن شدهآراممشکل مدادهای سفید مدادرنگی هاآراممو به اشک هایم کاری ندارم....
خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست...
ذوق شعرم را کجا بردی؟ که بعد از رفتنت عشق و شعر و دفتر و خودکار آرامم نکرد......