پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
در این آپارتمانفقط یک نفر زندگی می کندکسی که هر شبشعر می نویسدشمع خاموش می کندو خودش را از پنجره پرت...در این آپارتمانپاییز زندگی می کند«آرمان پرناک»...
موبایل زنگخروسانِ کوکورِه کویادوشکانِهآپارتمانتلارِ خانهچراغابرگردان:زنگ موبایلصدای صبح گاهی خروسان راخاموش کردآپارتمانهستیِ خانه ی سنتی را...
پیراهنی از پروانهویلای لبِ دریا برایت نمیسازمیا خانهای که پلههای مارپیچشبه سرسرهای باشکوه ختم شونداما دستِ دریا را میگیرمو میکشانمشپشتِ پنجرهی همین آپارتمانِ اجارهایتا لالایگوی خوابهایمان شودتا صبح.تو زیباتر از آنی که خود راپشتِ پالتویی پنهان کنیکه صد سمورِ سیبریاییدر آن زنده زنده پوست کنده شده باشند.از پروانههای کلمات برایتهزار پیراهنِ رنگین خواهم ساختکه تنهابر تنِ تو برازنده باشند.نه حلقهی الم...
تا به حال به آپارتماندقت کردیسقف زندگیه یکیکف زندگی دیگریست!!!!دنیا به طور شگفت آوریشبیه یک آپارتمان است ؛ سقف آرزو های یکی،کف آرزو های دیگریست......