پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
من با تو به یک آیین نپیوندمچرا می خواهی که دلم تقصیر کند؟در برابر معبود باید کش مکش کنمگر جدالیست میان تو و خداتو بگو چه خبر است؟ دلت هیچ نمی گویداصلا نه کفر است و نه ایمانی ستمن کشاورزم تو زمین اندیشه هابین دستان خرمن کشم ماسه هاستپس بیا و دستم را بگیر...
دل به دیدار تو لحظه به لحظه تنگ استهر ثانیه ای منتظرت گوش به زنگ استدر قصهٔ عشق، آغوش تو پرخطر استتو ماهی در این قصه، دل مثل پلنگ استبی گمان، مستی در آغوش تو آسان استآغوش تو، آغوش نیست، مزرعهٔ بنگ استبی هوا بوسه بزن، سِر گیجه کمتر نشودهر دکمه ی پیراهنت، آغازگر جنگ استنوشته ای در آینه، آیین من، آیین توستبا نقاب عشق، حضورت مایهٔ ننگ استمحمد خوش بین...
مهربانی گرچه آیین قشنگیست امامهربان باشی رهایت می کنند......
انسانها از دیر باز پای بند سنتها و آداب و رسومی هستند که پیشینهای تاریخی را برای هر کشور رقم میزند، آداب و رسومی که ریشه در فرهنگ و اعتقادات دارد. یکی از این آیینها، جشن هالووین است. امروز به بهانه جشن هالووین، بر آن شدیم که تاریخچهی این جشن را هر چند کوتاه با هم مرور کنیم.هالووین یکی از جشنهای مذهبی در کشورهای غربی است که مراسم آن در شب 31 اکتبر هر سال برگزار میشود و این روز در کشورهایی نظیر ایالات متحده آمریکا، ایرلند، اسکاتلند و ک...