شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
به رویاها اعتماد کن، چرا که در آنها دروازۀ ورود به ابدیت نهفته است....
شادیمی دانیم هنوز زنده ای.روزی پیدایت می کنیمو آنچنان تنگ در آغوشت می گیریم،که از صدای خنده مانغم دستش را از لبانمان برداردو تا ابدیت بگریزد!...
مرا به فراخورِ دنیایت بپذیرپیش از آنکه تنِ رنجورِ خاکمرا در آغوشِ خود گیردو آفتاب بر من بگریدکه به وسعتِ دلتنگی ها،در خود نهان شود و خاموش،تا شب شود...از عشق تا ابدیت فاصله، یک دل است و یک اتفاقکه میافتد ناگاه میانِ زندگیِمانو این آغازِ جاودانگیِ من و توستمرا بخوانمرا بفهممرا ببینکه من کاشفِ اقلیم روحِ خسته و فرتوتِ تو اَم.......
کفن سفید وساده منبا بوسه گل هاپر نقش و نگار شدآغاز شکوهگفت و گویی عاشقانهتا ابدیت بی پایان...
تا ابدیت دوستت دارم...
تا ابدیت عشق من تویی تووووو...
خوشبختی یعنی...بودن تو به توان ابدیت......