دستِ باران؛ شانه می زد گیسوانِ نازِ بید بید لرزید، عشق خندید، ...، حادثه آمد پدید.
عشق ماندن میخواهد یک نفر که پای دلت بماند نه حرف هایت.... .
باید قبول کرد بعضی از کارها مردونست... مثلِ دوست داشتن یک زن!
آغوشت را می خواهم انگاراز هزاران قرص آرام بخش آرام بخش تر است
پلکهایت آیه های آفرینش چشم که می گشایی گرم میشود تابستان تنم ...!!!
پارادوڪس یعنى چشماش آبى نبود اما منو تو نگاهش غرق ڪرد...! ️️️
ما که سالهاست بهم رسیدیم برای همه عشاق ارزومندم این وصال را
دنیام با *تو* رو رواله دوست داشتنی من ...