متن استاد هجران سلماسی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات استاد هجران سلماسی
چندین سال است منتظرم از پرده رخ بنمایی
به پایان رسد بیکسی مژده رسد از شیدایی
تنهام خستم عهد نشکستم این که هستم نیمه مستم
خود شکستم درنبستم تا تو از در تو فرمایی
این که منم جسم تنم تو هستی جان در بدنم
ای گل بنم من چه کنم...
اگه یارم تو هستی بیا دستت بگیرم
در این غربت که هستم نگذار که بمیرم
منو عشق محالم دوراز تو زار حالم
مرغ خسته مثالم در قفس زجانم سیرم
ملک تو آشیانست بام تو بام خانست
با تو عشق جاودانست نمیمیرم نمیرم
در رهت خسته پایم گریه و های هایم...
دور از رخت دل من تاب توان ندارد⚡
بی شور بی ضمیرم شعرم بیان ندارد⚡
این قلبی که شکستی اصل صاحبش
تو هستی✍
گفتم که خلق بداند عشقم نهان ندارد⚡
پنهان کردم عشقم را تا تو از من نرنجی 💙
حیف ندانستی گفتی دردت درمان ندارد⚡
گفتم گهی دلگیرم انگار...