متن اشعار عزیز حسینی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات اشعار عزیز حسینی
میروم تنها و بینام و نشان
سوی شبهای پر از داغ و فغان
میگذارم پشت سر این شهر را
با نگاهی سرد، با قلبی گران
میروم خاموش، چون شعری نگفت
در گلو ماندهست فریادی نهفت
با من است اندوهِ تلخِ سالها
با من است این بغضِ بیصبر و شگفت
نه...
به شوق روی تو ای گل، دلم جوانه زده
زمین ز بوی تو مست است و آسمان زده
تو آمدی و جهانم پر از ترانه شدی
شقایقی که به لبخند، شعلهفشان زده
بهار از آنِ تو باشد، اگر تو خنده کنی
که خندهات نفس باغ را روانه زده
ز نام...
آمدی با نام زهرا، جان به لب آمد مرا
بین تبهای شبانه، ماهشب آمد مرا
هر کجا لب باز کردی، بسته شد راهِ نفس
بر سرم وقتی خمیدی، کوهِ تب آمد مرا
دستهایت مثل باران، حرفهایت مثل رود
در دلم یکباره سیلابِ طلب آمد مرا
نه دوایی، نه دعا، تنها...