ای جان جهان با تب جان...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

ای جانِ جهان، با تَبِ جان آمده‌ای؟
بعد از شب عمر، سوی جان آمده‌ای؟

عمری گذراندیم به شوقِ نگهت
اکنون، به وداعِ دگران آمده‌ای؟

چشمم نگران بود که روزی برسی
اما نه چنین، نیمه‌جان آمده‌ای

این پیرهنِ خاک چرا بَر تَنِ توست؟
ای ماه! چرا سرد و گران آمده‌ای؟

نگذار بگویم ز چه ویران شده‌ام
ای ویرانی‌ام، بی‌زبان آمده‌ای

دل داده‌امت، جان به تو تقدیم شده
ای آخرِ رویا، چه عیان آمده‌ای...

زین پس چه کنم با دلِ آشوب و خموش؟
ای عشق! به آغوشِ کفن آمده‌ای...

عزیزحسینی
ZibaMatn.IR
عزیزحسینی
ارسال شده توسط
ارسال متن