پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
پائیز آمده است امادر سرم هوای بهار موج میزندپاییز آمده است امامن در آغوشتهمیشه سبزم...
یلدا یعنی بلندترین دوستت دارم از دهان من تا کام تو یلدا یعنی بلندای گیسوان همچو یالت یلدا یعنی سرخی یک باغ انار بر گونه هایت...
...پناهم بده به مرز آغوشتزمستان است و دلم هوای بهار میخواهد...
خالی نمیشودریه هایم از عطرتحتی وقتی باران میزندتازه عطر خاطراتمان جولان میدهد...
مرگ آنقدر ها بد نیستوقتی قرار است پای آمدنتذوق مرگ شوم،می ارزد به زنده ماندنم...
میانترافیک آدمهاماشین هامیان بوی ماه مهردلم هوای مهر رفته ات رابوی خوش پائیز راعطر چای راعطر کلوچه لاهیجان راعجیب میخواهدامااااپائیز آلبومی استکه باید تنهایی ورقش زد...