متن عطرت
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عطرت
از شهر بیپناهی تا مرز بیقراری
رفتم ولی نبودت شد ابتدای تاری
تو آیهای ز آتش من سورهای ز دردم
هر که تو را میخواند من باز تو میگردم
از دور اگر چه تنها از جان به تو رسیدم
در شعلههای آتش با اشک دل چکیدم
آغوش تو پناه است...
یک قدم تا اذانِ گلدسته ها
وقتی
خوابِ عطرِ تنت دیدم
دانستم
پیراهنی، شهید خواهد شد ...
«آرمان پرناک»
• صداتو بردی بالا تو
• رو من ک عاشقت بودم
• دلم سوختش واسه قلبم
• واسه این صبر بیهودم
•
• صداتو بردی بالا تو
• مگ من چی ازت خواستم؟
• چی بودم من واست عشقم؟
• توبودی اونکه میخواستم....:)
• چشامو بستم و رفتی
• نفهمیدی...
من
قرن ها پیش
در بهشت گمت کرده بودم
رد عطرت را دنبال کردم
به دنیا آمدم
هانیه:نویسنده کوچک
یک نفس عمیق!
آرام نشدم ، هیچ...
بوی عطرت مجدد پیچید
داخل خاطره ها • ͡•
نویسنده: کتایون آتاکیشی زاده
عکست را در دل ،عطرت را در جان ، ویادت را در قلبم، انباشته ام
و چهره ات را در وجودم کاشته ام
تا بر دهد و تمام شهر را از بوی تنت پر کند...
حجت اله حبیبی