پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
هر شنبه که دیدار میسر گرددروزم به وجود تو منور گرددهر وقت تو باشی همه جای خانه با عطر حضور تو معطر گردد...
باید اینطوری توصیفت کنم و بگم ؛حضورِ توواسه این قلبِ طوفانی و نا آرومِ منمثل یه موجِ آرامش بود ️️️...
محبوبم من نه یک بار که بارها میخواهمت...میخواهمت برای خودم برای جهانی که با آنهمه بزرگی پیشِ چشمانِ تو پیش پاترین اتفاق است.میخواهمت تا از یادم نرود زیباترین معنای زندگی را،میخواهمت بی هراس تراز همیشه برای همیشه ی عمر.برای خلوت ترین کنجِ تنهایی،برای خانه ی کوچکم که با حضور تو هیچگاه از مِهر خالی نمیشود،برای عشقی که تنها با تو پابرجاست.محبوبِ من ،من نه یک بار که بارها میخواهمت با هر لبخند با هر نگاه با هر تپش من بازهم،باز...
حضور تو گرمای من است حتی در طول زمستان … دوستت دارم...
و آنگاه ، حضور،حضور،حضور توچنان برافروخته ام می داردکه سایه ام حتی زمین را می سوزاند.بمان! بمان و بگذار همچنان رشک خورشید باشم....
حضور تو هر چی غمه از زندگیم دور می کنه ...چشای تو آدمو به خوشبختی مجبور می کنه...