پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
زجان خوشتر چه باشد آن تو باشی...
ما به جرم ساده لوحی اینچنین تنها شدیممردمان این زمانه با دو رنگی خوشترند!...
از مهر دوستان ریاکار خوشتر استدشنام دشمنی که چو آئینه راستگوست.......
درد بر من ریز و درمانم مکن ...زانکه درد تو زِ درمان خوشتر است...
کجایی ای زجان خوشتر؟شبت خوش باد من رفتم......
همه را بیازمودم ز تو خوشترم نیامد...
خوشتر از نقش در عالم تصویر نبود...
خواهم ز خدای خویش، کنجی که در آنمن باشم و آن کسی که من میخواهم...