آشوبم
نگرانم
هنگامه ای ست
برای راه های نرفته
که باید می رفتم
افسوس......
روبروی نگاهم جایت خالیست
ومن تلخ می شوم
تلختر از تلخی قهوه
چون دارمت ولی نمی بینمت......
افتادن برایم مثلِ
اوج گرفتن است
چون کمی از بوی دستانت در دستانم
جا مانده ست.......