پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
رفته ای باز هم از دیده ولی در دل من جای تو هیچ نیاید، به من و این تن من...
چشم مست و دست سرد و موی افشانعطر شیرین، لاک رنگین، شعر غمگین در خیابان، زیر باران، بوی ریحان نیمه شب یادم آمد زخم دیرین (محمد فرمان رضائی)...
ماه را دیدم و گفتم که قشنگ است امارخ زیبای تو را ماه ندارد جانا (محمد فرمان رضائی)...
سبز می پوشی، کویر لوت جنگل می شودعاقبت جغرافیا را هم تو عاشق می کنی...