سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
به راستی طبیعت، او را چنان زیبا و دلربا آفریده بود که همه کس او را بی اختیار دوست می داشت. در عرض راه به هر کسی که برخورد می کرد صمیمانه و از روی تواضع به او سلام می داد و دلربایی و ظرافتی که در سراپای او دیده می شد، به راستی تماشایی بود. اشتفن تسوایک/۲۴ساعت از زندگی یک زن...
بیخودی نیست که اسم گل ها را از اسم زن ها انتخاب کرده اند ، مثلا آقا هوشنگ جز یک سبیل پر پشت چه دارد که بتواند اسم یک گل باشدگل ظرافت دارد ، ظرافت در رنگ ، نقش و دیگری در بوزن ها هم همینندزن ها همه شان گلندیکی زیباست که چشم های همه را خیره می کندیکی مهربانی اش جلوه می کندیکی دست پخت دارد بیا و ببینیا مثلا یکی آنقدر خوش ذوق است ، سبزی پلو را میریزد توی سینی قلم کاری شده ی اصفهان ، ماهی شکم پر را طوری می آراید که ماهی بیچاره اگر جا...
یک دخترهمیشه در اوج ظرافت قوی هم هست......
دنیا دیگر ظرافت نمیشناسد، نکته سنج نیست.آدمها نمیفهمند لحظه نشستن و برخاستن،نوشیدن یک لیوان آبیا باز کردن در یک قوطی توسط معشوقدر چشم عاشق چقدر میتواندباشکوه، پر هیمنه و زیبا باشد.اما برایشان مهم است که اسم معشوقشانچقدر دهان را پر میکند و چند دهان را میبندد.دنیا جای ژستهای تهی، لحظههای تهی،مردمان تهی و نیازهای بیپایه و امیال قلابی ست......