سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
اگر می خواهید یک نفر را بُکُشیدپیشنهاد می کنم اول به او محبت کنید...خاطره بسازید... ساعت ها با او وقت بگذرانید... غافلگیرش کنید، به هر بهانه ای شادی اش را باعث شوید... برایش سنگ صبور باشید...اینگونه زنده اش می کنید، و دقیقا زمانی که جز شما کسی را در زندگی اش ندارد رهایش کنید...او را در بدترین شرایط زندگی اش درست وقتی که به شما بیش از هر کس دیگری نیاز دارد...تنها بگذارید!ترجیحا این رفتنتان هم بدون دلیل باشد...بی هیچ حرفی ... بدون خ...
هزار سال هم بگذردنگاهت غافلگیرم می کند ...تو در هر لحظههزار اتفاقی ...مگر می شود تو را دیدو به معجزه ایمان نداشت ؟!...
به تو فڪر می ڪنمو تو همیشه در عجیب ترین زمانو غریب ترین مڪان هادر قلب منیچه احساس زیبایے استڪه ناگهانبا فڪر زیباے توغافلگیر شوم ،،،،،️️️️...
ازم پرسیدی، عشق مثل چی میمونه؟گفتم، عشق مثل بارونه...گاهی اونقدر محکم و بیرحمانه میباره، که واسه فرار کردن ازش، میخوای برگردی و از ادامهی راه منصرف شی یا یک چتر تهیه میکنی و با احتیاط به راهت ادامه میدی...اما، بعضی وقتها هم، این بارون خیلی آروم و بی سر و صدا میباره، جوری که تازه تو نیمههای راه میفهمی خیس شدی و راه برگشت هم خیلی طولانیه...عشق همیشه آدم رو غافلگیر میکنهمثلِ بارون......
دلبر جانم، امروز روزیست که یک سال به انتظار جشن گرفتنش بودم.برای تولدت برنامه های ویژه ای دارم و مشتاقم هر چه زودتر چهره ات را ببینم وقتی که با برنامه هام غافلگیرت می کنم!...
خسته ام خیلی خسته…از دوست داشتن آمده امو اگر تمام عمر استراحت کنم و همه ی آرامبخش های دنیا را ببلعم خوب نمیشوم …خسته ام، خیلی خستهاز جنگ آمده ام من مدت ها برای دوست داشته شدن جنگیدمزنده برگشتم اما… با مین های خنثی نشده در اطرافمبا نارنجک های از ضامن جدا شده در دستانم و گلوله های باقی مانده در تنفگمزنده برگشتم اما…پر از خاطره! از غافلگیر شدن میترسم…از لحظه های تنهاییاز مین هایی که قرار است زیر پایم بترکندوخاطره هایی که در...
در برابر کسانی که شرم و حیایی از احساساتِ خود دارند باید شیوه پنهان کاری را دانست. اگر شما آنها را حین ارتکاب آشکار مهر و محبت، شور و هیجان یا سخاوت و نجابت غافلگیر کنید، چنان نفرت ناگهانی نسبت به شما پیدا خواهند کرد که گویی به حریم قبله گاه پنهان آنان تجاوز کردهاید. فریدریش نیچه | حکمت شادان...