پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
هیهات ! از آن دمی که عشق خون طلب کند ! تنها ثارالله استکه برای رضای حق جان را فدا کند...
جانم فدای جان تو...
فداے اونے ڪہاگر تو همہ دنیاواسش جا نباشہتو قلب من...اندازه تموم دنیاواسش جا هست...️️️...
عشق رویایی بودکه با حرف هایمدر تمام باورها نشستو من عاشق راتا آخرین اتفاق عاشقیکه مردن بود کشاندبرای دوست داشتن تومن از خودم گذشته امو به انتهای خودم رسیده امرویایی نمانده که حس های مراقلقلک نداده باشدلحظه ای نمانده که مرافدای لبخند تو نکرده باشدتصمیم خودم را گرفته امبه روزگار بت پرستی باز می گردمچون هیچ خدایی نمی تواندلذت پرستیدن تو رادر من بوجود آورد...
نوازش کن مراو ببین چگونه تا ابد فدای آغوشت می شوم!️️️...
قصد جانم کرده ای جانم فدای قصد تو...
ما برایش جان فدا کردیم و او با طعنه گفت:چیز دندان گیرِ مرغوبی نداری بیشتر؟...
گر جان طلبی فدای جانت......
فدایحرف به حرف اسمت...
هق هق گریه هامغم توی نگامبه فدای آقام آقام آقام آقامتو نکردی ردمبه همه رو زدممیدونمخیلی من بدم بدم بدم...