هر زمانی کز فراق ات رنجِ دوران می کِشم می نشینم چند ساعت خوب قلیان می کشم ارس آرامی
من حسادت می کنم بر لوله قلیان تو طعنه بر من می زند یارت به من لب می دهد ارس آرامی
کافه چی! در رگِ قلیانِ من انگور بریز بر سرش آتشِ خونخواهیِ تیمور بریز شبِ جشن است بگو تا همه بشکن بزنند بشکن اندوهِ زغال و به دلش نور بریز منویِ رقص ببر هرکسی از راه آمد رویِ هر تخت نُتِ تمبک و سنتور بریز جایِ نعناع و هلو، طعمِ...
خرابم قهوه چی! قلیان برایم بار کن لطفاً سری اش را پراز سوغاتی خوانسار کن لطفاً بخوان آوازخوان! دارد دلم آرام می گیرد بزن تار و همین تصنیف را تکرار کن لطفاً شش وهشتی بزن، شادم کن؛ امشب سخت غمگینم بخوان! آزادم از این بغض لاکردار کن لطفاً غریبم قهوه...
چشم هایش قهوه ای بود و به حق فهمیده ام قهوه از سیگار و قلیان اعتیاد آورتر است...
چشمهایش "قهوه" ای بود و به حق فهمیده ام "قهوه" از سیگار و قلیان اعتیاد آور تر است
اگر سیگار یا قلیان میکشید، حتما چای نبات بخورید تاثیری نداره ولی تو این هوای سرد میچسبه، تو گروههای دیگه هم منتشر کنید اونام استفاده کنند
عطر سیب زیر درخت قلیان
مادر گله می کند از چای که بی طعم است تلویزیون از قلیان که سرطانزاست و چه و چه من اما فکر می کنم چه عشاقی که در قهوه خانه ها به هم آمیختند دست بسته و مو ْی بسته و لب ْبسته با همین چای و قلیان زپرتی..