متن مرتضی میرزادوست
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات مرتضی میرزادوست
هر دو می بافیم
تو گیسوانت را
من خیالم را
هر دو می نازیم
تو به چشم های خمار
من به دل عاشق
هر دو می نالیم
تو از دست من
من از جبر روزگار
و هر دو می کاهیم
تو از کلامت
من از سالهای عمر...
_من که همیشه
از شکست قافیه در هراس بودم
در زلزله ی عشق تو
آزادترین شعر جهان شده ام
_کبوترهای ذهنم
فقط در حوالی بام تو اوج می گیرند
و پروانه ای
از نردبان شب بالا می رود
تا راز این پرواز را از ستاره ها بپرسد
چه کسی باور می کرد
این حجم از نور
در حروف ساده ی "دوستت دارم "
نهفته باشد..
_گاه
یک مرد،
گورستانی ست زنده
که هر شب
بی تشییع
بغضی
در آن دفن می شود