پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
𖣘☔️❦︎ هوا سرد نیس...ولی ما خوشمون میاد روی کسی که دوسش داریم وقتی خوابه پتو بندازیم که از، آرامشداشتنش حالمون خوب بشه :)♡نویسنده ریحانه غلامی (banafffsh)...
از پشت پنجره اولین برف زمستانی را نگاه میکنمخانه گرم گرم است اما بدنم از سرما میلرزدنمیدانم از برف است یا از تنهاییبرای خود چای میریزم پتو را بدورم میپیچم شاید کمی گرم شومبی فایده است دستانم پاهایم چون تکه ای از یخ سرد سردندبه تو فکر میکنم آه میکشم بخود میگویمیکی باید باشدیکی که دستانشآغوششنگاهشاحساسشگرمابخش زندگیت باشدیکی مثل توتویی که ندارمت . . ....
شکر گزاریروشنایی چراغ های خیابان خوشامدگویی گرم سرمای شبانه ای بود که داشت از راه می رسید.انحنای نیمکت پارک با ستون فقرات خسته اش آشنا بود.پتوی پشمی سالویشن آرمی،دور شانه هایش پیچیده شده و آرامش بخش بود. و یک جفت کفشی که امروز در میان زباله ها پیدا کرده بود کاملا اندازه اش بود. فکر کرد،خدایا،زندگی چقدر خوب است....