متن نیمکت
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات نیمکت
من و تو،
غروبگاهان
روی نیمکت پارک، میعادگاهمان بود.
درخت کنار نیمکت
که همیشه درد دل های ما را می شنید،
تنه اش خمیده است.
شعر: صالح بیچار
ترجمه: زانا کوردستانی
باران و من و تو دو به دو خوب است
عاشق شدن اینگونه به تو خوب است
لب های تو خیس و بوسه می چسبد
یک نیمکت و با تو روبرو خوب است
در تقدیر صنوبرها
مرگ نیست؛
به روایتِ نیمکت ها
گوش کنیم،
که عشق را می فهمند!
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
مثل نیمکت سیمانی
در گوشه ی پارک،،،
به انتظار نشسته ام
که بیایی!
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
نشانی، ازت ندارم .
نشان به آن نشانی
که اولین نگاهم به نگاهت
از نیمکتی چوبی آغاز شد و آن نیمکت، وعدگاه عاشقانه ی من وتو بود.
اما حیف ،
چه زود دیر شد
و تو رفتی،
بی آن که نشانیت را در قلبم بنشانی....
حجت اله حبیبی