تا بتوانی، ز خلق، ای یار عزیز! دوری کن و در دامن عزلت آویز! انسان مجازیند این نسناسان پرهیز! ز انسان مجازی، پرهیز!
با آن همه نیاز که من داشتم به تو پرهیز عاشقانه من ناگزیر بود من بارها به سوی تو بازآمدم ولی هر بار دیر بود ...
کافر باشد که با لب چون شکرت امکان گنه یابد و پرهیز کند...