متن دیر
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دیر
یک آستینم دیر
یک آستینم دور...
خیاط باشی!
این چه لباسی بود برایم دوختی !؟
«آرمان پرناک»
در چشم هایم خیره شد ، درحالیکه لبخند پیروزمندانه ای میزد
زیر لب زمزمه کرد : - باورم نمیشه !
یک ابرویم را بالا انداختم و منتظر ادامه ی حرفش شدم
ادامه نداد ، همیشه ترفندش همین بود !
کنجکاو کردن من و در همان حال رها کردنم ،
ترفندی...
به سراغش آمد اما با حسرت
با چند شاخه گل
چند قطره اشک
و ندانست روی قلب او
تلی از خاک و سنگی سرد خوابیده...
عباس پورعلمداری
در حال بارگذاری...