پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
دور از نوازش های دست مهربانت..دستان من در انزوای خویش تنهاستبگذار دستت راز دستم را بداندبی هیچ پروایی، که دست عشق با ماست...
بگذار دستت را در دستم گذارمبی هیچ پروایی که دست عشق با ماست ️️️...
به من گفتی که دل دریا کن ای دوستهمه دریا از آن ما کن ای دوستدلم دریا شد و دادم به دستتمکش دریا به خون پروا کن ای دوست...