سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
دیده بگشا غروب نزدیک است راه دشوار و جاده باریک استتهمت و حرف ناروا ممنوعخانه ی قبر تنگ وتاریک استاعظم کلیابی بانوی کاشانی...
بر شیشه ی احساس کسی چنگ نزنبا زخم زبان به دیگران سنگ نزنوقتی که خبر نداری از سر کسیبیهوده به او تهمت صد رنگ نزن اعظم کلیابی بانوی کاشانی...
تهمت مثل زغال است اگر نسوزاند سیاه می کند...
بهت گفتن آدم؟...نه بابا بهت تهمت زدن...
یهسریاهستنیواشکیغصهمیخورن!بهشونتهمتبیخیالینزنید....
تهمت سرمه به آن چشم سیه عین خطاستسرمه گردیست، که خیزد ز صف مژگانش...
تهمت نالایقی بر ما زدی،باشد قبولدر پی لایق برو،ما هم تماشایش کنیم...
تهمت نالایقی برما زدی رفتی قبول در پی لایق برو ماهم تماشایش کنیم ...!...