پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
دیده بگشا غروب نزدیک است راه دشوار و جاده باریک استتهمت و حرف ناروا ممنوعخانه ی قبر تنگ وتاریک استاعظم کلیابی بانوی کاشانی...
خسته ام!خسته از اینگونه دوام آوردن...تا کی در نصیحت های دیگران غرق شوم و خواسته ام را با تازیانه نوازش کنم.گاهی نصیحت از روی دلسوزی، تحقیر تؤام با آگاهیست.مخالفت کردم با انگشت اتهامی که از روی دلسوزی به سمتم نشانه رفته بود و در آخر متهم شدم به......
بر شیشه ی احساس کسی چنگ نزنبا زخم زبان به دیگران سنگ نزنوقتی که خبر نداری از سر کسیبیهوده به او تهمت صد رنگ نزن اعظم کلیابی بانوی کاشانی...
تهمت مثل زغال میمونهاگه کسی رو نسوزنه مطمئن باش که سیاهش میکنه...
بعضی آدم ها سعی می کنند حقارتشان را با تحقیرِ دیگران بپوشانند... توهین می کنند ، افترا می زنند ، و برچسب های زننده می چسبانند... با این آدم هایِ بی فکر کاری نداشته باشید... این ها اگر قدرتِ تفکر داشتند که بی شعوریشان را جار نمی زدند!! هر آدمِ عاقلی می داند که هیچ کس روی صفت و رفتاری متمرکز نمی شود مگر این که آن را به میزانِ زیاد در درونِ خودش داشته باشد... آدم هایِ سالم ، برای خودشان و دیگران ، ارزش قائلند.. آدم هایِ سالم، توه...
در قیامت عابدی را دوزخش انداختندهرچه فریادش جوابش را نمی پرداختندداد می زد خوانده ام هفتاد سال هرشب نمازپس چه شد اینک ثواب آن همه راز و نیازیک ندا آمد چرا تهمت زدی همسایه اتتا شود این گونه حالت این جهنم خانه اتگفت من در طول عمرم گر زدم یک تهمتیظلم باشد زان بسوزم، ای خدا کن رحمتیآن ندا گفتا همآنکس که زدی تهمت براوجملگی هفتاد سال جمع کرده بودش ابروارس آرامی...
تهمت مثل زغال است اگر نسوزاند سیاه می کند...
مثل یک تک درخت بی حاصلدر کویری همیشه تنهایمجای آنکه بِخُشکم از ریشهزخمی از ضربه های بیجایممثل گنجشک خسته ای هستمبا دو بال شکسته,بی امّیدهیچ کس با خبر نشد حتّیکه چه آمد به روز پرهایمشیشه ای با تنی ترک خوردهآسِمانی بدونِ خورشیدمیک زنم از تبار سیمین هامیچِکد درد از سراپایمرانده ام از بهشتِ آرامشبا فریبِ نگاهِ زیباییآنقَدَر آدمند این مردم!!!که گمان میکنند حوّایمسنگسارم نموده هر لحظهدست ناپاک تهمت مردممن نه ...
از توهین نترس، و به دنبال پادشاهی نباش. نسبت به هم تملق و هم تهمت بی تفاوت باش، و با احمق ها بحث نکن....
بهت گفتن آدم؟...نه بابا بهت تهمت زدن...
یهسریاهستنیواشکیغصهمیخورن!بهشونتهمتبیخیالینزنید....
تهمت سرمه به آن چشم سیه عین خطاستسرمه گردیست، که خیزد ز صف مژگانش...
تهمت نالایقی بر ما زدی،باشد قبولدر پی لایق برو،ما هم تماشایش کنیم...
تهمت نالایقی برما زدی رفتی قبول در پی لایق برو ماهم تماشایش کنیم ...!...
آبان ماهی که باشیصبح تا شب میشی سنگ صبور دوست و آشناشب خودت میشی کوه غم خوابت نمیبرهگذشت رو خوب بلدیگذشت از بدی ها، تهمت ها، اشتباهاتآبان ماهی که باشیچتر مهربانی ات برای تمام کسانی کهزیر باران تنهامانده اند باز استمتولدین آبان دلشون یه دریاست...
تمرین کنیم به غم کسی نخندیمبه راحتی ازیکدیگر گذر نکنیمبردیگری تهمت ناروا نبندیموحریم آبروی دیگری رابدون اجازه وارد نشویمدنیا دو روز استهوای دل یکدیگررا بیشتر داشته باشیم...
از زمانی که تهمت دیوانگی بهت زدن مهم نیست که چیکار میکنیچون هر کاری انجام بدی دیوانگی محسوب میشه...