سه نقطه...
یعنی مطلب ناتمام است
شکوه شعر توست
چون بوسه ای...
بر چشم عام است...
خویش باد..
صبحتان زیبا و نورش بیش باد
آتشش بر جان ما و خویش باد...
سلامت نور چشمیست که بر جان میگزارم
کلامت درد عشقیست که آن طاقت ندارم...
آنچه زیبا بود چشمان تو بود
بوسه بر شعر و من و جان تو بود...
چه زیبا بود لبخندت
فریبا بود لبخندت
ز شوق عاشقی هر سو
قلم زیبا و دیبا بود لبخندت...
هزاران سپاس و هزاران درود
به چشمان زیبای که از من سرود...
تو کشت آن..
ای که زیبایی سرود عشق خوان
ای که در جان منی تو کشت آن...
دل کند رامی..
دریا را گفتم
گفتم آرامی
گفت در خلوت
گفت مادامی
بوسه بر کامی
میزند معشوق
دل کند رامی...
عشق یعنی..
عشق یعنی..
عالمی دیوانگی
مستی و صد بوسه بر چشمی
میان خواب های خانگی...
زندگی زیباست گاهی..
زندگی زیباست گاهی..
گاهی آب و گاهیم آتش
گاهیم خاکستریست..
بر باد...
تا به کی..؟
سینه مالامال درد ست تا به کی.؟
تا به کی باید کشید.؟
این درد را با خویشتن....
دل تنگ..
شعر گفتار بیان ست ز دل تنگ نهان
دل اگر تنگ نباشد..
که نمی خواند شعر...
امان نیست..
نگاهت در نگاهم چون کمانیست
زره هم باشدم.. بازم امان نیست...
آواره ترینم..
ای موی پریشان شده احوال من حیران
چندیست..
که در چشم تو آواره ترینم...
دل آرام گرفت..
حکم دل بود..
که بعد از تو دل آرام گرفت...
نگاهت..
نگاهت در نگاهم چون کمانیست
زره هم باشدم.. بازم امان نیست...
جاذبه عشق..
زیبایی مهتاب در این است
چون جاذبه عشق همین است...
آواره ترینم..
ای موی پریشان شده احوال من حیران
چندیست که در چشم تو آواره ترینم...
صورت زیبا..
بخشنده تر از روی تو هرگز ندیدم
آن صورت زیبای که در جان من افتاد...
دل آرام گرفت..
حکم دل بود..
که بعد از تو دل آرام گرفت...