هر چند که عمری همه از بوسه نوشتند من عاشق آن اخم پر از ناز حبیبم
مردی یعنی توی اَخم هاش نگات کنه و یهو لبخند بزنه..
خرابم می کند با اخم و با لبخند می سازد دلم را برده معماری که فکرش را نمی کردم
سنگم، اما به خدا اخمِ ظریفی کافیست ناگهان ذوب کند قلبِ دماوند مرا...
دزدیده اند از لب تو خنده را مگر؟ با اخم خود کجای جهان را خریده ای؟!
زندگی همانند آینه است اگر اخم کنید او هم به شما اخم خواهد کرد ، اگر به او لبخند بزنید ، آنجاست که به شما خوش آمد میگوید ...
گویا که جهان بعد تو زیبا شدنی نیست حتی گره اخم خدا وا شدنی نیست