پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
در ذهن زنانه ی من...مرد یعنی تکیه گاهی امن...یعنی بوسه ای از روی دوست داشتن ،بدون اندکی شرم!در ذهن زنانه ی من...مرد یعنی کوه بودن،پر از سخاوت، پر از حیای مردانه...در کنار این اُبهت؛لوس شدنهای کودکانه!!!در ذهن زنانه ی ِمن...مرد یعنی دوست میدارمت وتو هر لحظه با منی!تو مردی... مردزندگیِ من!...
مرد بودن که به صدای بلند نیست!به دیکتاتور بودن در خانه نیست!مرد یعنی تکیه گاه شانه های زنانه ی من باشی؛یعنی اخلاق های بچه گانه ی خانه ی پدری ام را به جان بخرییا غذاهای سوخته و شوری را که برای اولین تجربه ی مان زیر یک سقف برایت درست میکنم با ولع میخوری که دلم نشکندیعنی لباسِ خستگی هایت را بیرون از خانه در میاوری و با تمامِ انرژی ات به خانه میایی…یعنی جمعه ها بگویی ناهار با من و تو استراحت کن…یعنی همیشه به جای غر زد...
مرد یعنی کوه بودن،پراز سخاوت پرازحیای مردانه..در کنار این ابهت لوس شدن های کودکانه.....
مرد یعنی تکیه گاهی امن....یعنی بوسه ای از دوست داشتن ها،بدون شرم...
مرد یعنی پای عشق ایستادن تا آخر دنیا،مرد یعنی شانه به شانه همسفرت بروی،حتی اگر جاده هم تمام شود تو کنارش بایستی،مرد یعنی سر قولت ماندن،یعنی حرف مرد یکی است را ثابت کردن،مرد یعنی تو با اندکی دخل و تصرف،با دخل خوبی ها و تصرف بدی ها،آدم هم مرد بود که تا پای جان فقط و فقط به پای حوایش ایستاد،اما هر مردی که مرد نیست،مرد یعنی تو،تو و مهربانی هایت،مرد یعنی......
مرد یعنی نغمه ی روح و روانمرد یعنی ساز موسیقی جانمرد یعنی مرهم هر خستگیمرد یعنی بهترین دلبستگى....
مرد یعنی همسری خوب و شفیقمرد یعنی بهترین یار و رفیق...
مرد یعنی باغهای آرزومرد یعنی نعمتی در پیش رومرد یعنی بنده ی خوب خدامرد یعنی نیمی از زنها جدا...
مرد یعنی پدر مردان مردمرد یعنی همدم دوران دردمرد یعنی حس خوش، حس عجیبمرد یعنی بوستانی پر نصیب...
مرد یعنی عاطفه، مهر و وفامرد یعنی معدن نور و صفامرد یعنی راز، محرم، یک رفیقمرد یعنی یار یکدل، یک شفیق...
مرد یعنی اردیبهشت، فصل بهارمرد یعنی زندگی در لاله زارمرد یعنی عاشقی، دلدادگیمرد یعنی راستی و سادگیمرد یعنی عاطفه، مهر و وفا...
مرد یعنی هدیه ی زن از خدامرد یعنی همدم و یک هم صدامرد یعنی عشق و هستی، زندگیمرد یعنی یک جهان پایندگی...
مرد یعنی ناز هستی در وجودمرد یعنی یک فرشته در سجودمرد یعنی یک بغل آسودگیمرد یعنی پاکی از آلودگی...
مرد برای ِ من یعنی فقط تو.....
مرد یعنی خواستن..، یعنی نیاز..، یعنی عشق......
مرد یعنی وقتی پُر از خستگیه، اما می دونی اگه بهش زنگ بزنی، با صدای خسته اش میگه جااااانم.....
مرد یعنی عصبی بشه، داد بزنه، و حتّی باهات دعوا کنه اما اعتراف کنه که عاشقته.....
مردی یعنی توی اَخم هاش نگات کنه و یهو لبخند بزنه.....
مرد یعنی وقتی خسته و دلزده از همه کس و همه جایی، پُشتت گرم باشه که مَردِت هست و کنارته!...
مرد یعنی تکیه گاه.. یعنی پشتوانه.. یعنی توی اوج عصبانیت وغصه هاش دلت به مهربونیش خوش باشه!...