سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
چون چاره رفتنست بناچار می رویم...
از عمر چو این یک دو نفس بیش نداریم بنشین نفسی تا نفسی با تو برآریم...
ای صبا حالِ جگر گوشهٔ ما چیست بگودرد ما را به جز از صبر دوا چیست بگو...
بلبلان از بوی گل مستند و ما از روی دوستدیگران از ساغر و ساقی و ما از یاد دوست...
آن بهشتی که همه در طلبش معتکف اندمن کافر همه شب با تو به آغوش کشم...!...
دردم به جان رسید و طبیبم پدید نیستداروفروشِ خسته دلان را دُکان کجاست؟...