پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
تاکِ خانه ی پدری، پیچیده اینجا و آنجا سبز واریسِ ساقِ پاهایم...
مرا از یلدا چه نصیب؟سرخ تر از این که نمی شودلب های نبوسیده...
سیبهاى پا درختی،هر پاییز کمى سرخ ترلبهاى رُژ زده ام...
بدونِ فال رازم را فاش می کند،سُرخ ترین انار...
روز عشاق ،امروز هم سگِ همسایهشاشید بر بوته ی رز...
ساقه ی لادن در باد،وصیت نامه می نویسمبدونِ رازهایم...
در انتظار کَسی،قاصدک از تار عنکبوتمی دهم به نسیم...