پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
کسی که جرأت دست زدن به خار را نداردهرگز نباید آرزوی گل سرخ را داشته باشد...
تو رفتی و مانده است حالا کنارم فقطگلی سرخ، یک جایِ خالی، دو فنجانِ چای...
عشقبازیمان به وقت گل سرخ هزار سال طول کشیده بودو جدایی به وقت مرگ، تنها ثانیه ای....
زندگی آن رازی است که نهفته است به چشم گل سرخ...
دوست داشتنت به پایم می پیچدو من گل سرخی می شومدر هوای تو......
گل سرخی که دهانم ز دهانش بر داشتآنقدَر سخت مکیدم که گلابش کردم...
کسى که جرات دست زدن به خار را ندارد ، هرگز نباید آرزوى گل سرخ را داشته باشد ......
هیچ گل سرخی بی خار نیست.ولی خارهای بی گل فراوانند....