دل شبیه موج دریاست، پریشان تو شد عقل در میدان جنون، مات و گرفتار تو شد شب به شب نام تو را بر لب دل زمزمهست ماه از چشمان تو، خاموش و بیزار تو شد گر چه در چشمت گناه است و تبِ آتش زده باز این عاشق به حکم...
مرا آنچه گناهی بود این بود... کمی دوست داشتن تو در خیالم...