دل شبیه موج دریاست پریشان تو...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

دل شبیه موج دریاست، پریشان تو شد
عقل در میدان جنون، مات و گرفتار تو شد

شب به شب نام تو را بر لب دل زمزمه‌ست
ماه از چشمان تو، خاموش و بیزار تو شد

گر چه در چشمت گناه است و تبِ آتش زده
باز این عاشق به حکم دل، گنهکار تو شد

بوسه‌هایت آتشی در جان شب افکنده‌اند
هر که از تو گفت، دیدم زود بیمار تو شد

دل که دادم دست تو، دیگر دلم پر می‌زند
عاقبت دیدی سمیع هم آه، دیوار تو شد

سمیع جلالی
ZibaMatn.IR
Qamashian
ارسال شده توسط

تفسیر با هوش مصنوعی

این غزل، عاشقانه‌ای سوزناک است. دل شاعر، چون دریای طوفانی، به عشق معشوق پریشان است و عقلش هم تسلیم شده. نام معشوق، شبانه در دل زمزمه می‌شود، و حتی ماه هم از زیبایی او خیره و بی‌تاب شده. شاعر علی‌رغم آگاهی از گناه احتمالی معشوق، عاشقانه تسلیم اوست و بوسه‌های معشوق، همه را بیمار عشق می‌کند. در نهایت، شاعر با تقدیم دلش، دیوار حصار عشق معشوق می‌شود.

ارسال متن