متن احساسات پنهان
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات احساسات پنهان
چه حسرت های پنهانی
میان سینه دارم از تو ای دوست.
بغلم کن ؛
یجوری بغلم کن که انگار
مُرده بودمُ دوباره
زنده شدم
مرا آنچه گناهی بود این بود...
کمی دوست داشتن تو در خیالم...
בر ظاهر قوے بوـבم اما בر سکوت با خوـב جنگیـבم ..
بنا نبود که لب وا کنم، یقین دارم
به لطف تو دلِ من تشنه ی سخن شده است
یکی هست در این عالم، ولی خاموش میماند
ولی در سینهی او عشق تو پرجوش میماند
سخن با تو نمیگوید، ولی در هر نفس بیشک
هزاران بار نامت بر دلش مدهوش میماند
به چشمش رنگ دلتنگی، به لب خاموشی محض است
ولی در فکر تو هر لحظهای، در جوش میماند...
کاش، میگشت رها، از تبِ تنهایی خویش
لحظههای عطشِ پُرغمِ پنهانیِ من
شکرِ ایزد،
کاین نهان،
پُرشور و شر،
هست و،
جوان؛
زین سبب،
هرگز نمی گوید که من،
درمانده ام...
گاهی پر از حرفی اما سکوت می کنی
تا حرمت ها حفظ شوند…
ای قلم با انگشتانم سازگاری کن، ناگفته های زیادی
در دل دارم..