پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
گه گداری قلمی دست دلم می گیرممی زنم نقش ز دلبر دلِ کاغذِ سردمی نویسم کمی از آشوبماز لبخند، می نویسم از عشقآرزویم این استهمه لب ها خندانهمه دل ها رنگیپُرِ از رایحه ی خوبی هازهرا اسماعیلی...
سلام به زمستان!آرزو میکنم نقاب برف های زمستان ،امسال زیباتر و رو سفید تر از سال قبل باشد چرا که طبیعت تازگی وسرسبزی اش به آن وابسته است.در این فصل سرد آرزو میکنم کانون خانواده تان گرم گرم باشد و قلب هایتان با گرمای عشق و دوستی به هم نزدیک و نزدیک تر شود.آرزو می کنم در زمستان پیش رو لحظاتی بی پایان از عشق و شادی را تجربه کنید و از آن لذت ببرید....
در این روزهای پایانی آذر ماه پاییز با تمام زیبایی هایش رو به پایان است آرزو می کنم عاشقان این فصل شگفت انگیز با احساساتی گرم از آن خداحافظی و با عشق، امید و شوق زندگی به زمستان پیش رو سلام کنند.پاییزتان پر از عشق و صفا و زمستانتان گرم و دلپذیر...
ای که قلبی مهربان داری و لبخندی چو گل روزگار و خانه و کاشانه ات لبریزِ گل...
زندگی زیباتر میشودبه شرطی که به اندازه تمام برگ های پاییزبرای یکدیگر آرزوی خوب داشته باشیم…مهربان ترینم در این روز های آخر پاییز غم واندوهت را به برگ درختان آویزان کن چند روز دیگر میریزند...مهربان ترینم روز های خوب خواهند آمد......
پاییز زیباتر میشودبه شرطی که به اندازهتمام برگ های پاییزیبرای یکدیگر آرزوی خوب داشته باشیم...