متن کپشن
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات کپشن
اکنون می خواهم کمی بیشتر بخوابم، نام آن را ابدیت بگذارید.»
نامه خودکشی نویسنده لهستانی، ابوت ۱۸۸۲📜>
«از خودم برایت بگویم؟ از خانه، از خیابان، شهر، صدای پایِ ما، از شب؟ از کجا برایت بگویم؟ جایی که تو نیستی، گفتن دارد؟!»
- عباس معروفی
و ما دلمان روشن است
به اشکِ شوقِ بعد از اندوه ها ...
شبانه قدم میزنم و نگاه میکنم به چراغ روشن خانه ها
و فکر میکنم به قصه هایی که از پنجره های شب ، نشت کرده به خیابان
هر جا که میخواهی باش
پنجره اتاقت منم !
علی سلطانی
به قول او
هر داستان نویسی ،
شاعری شکست خورده است !
اگر روزی
کتابی درباره عشق بنویسم...
تمام صفحه هایش را خالی میگذارم!
و در آخرین صفحه مینویسم:
عشق یعنی قبل از لب هایش،زخمهایش
را بوسیده باشی.
دنیاکیانی
غمگینم؛ مثل پرنده ای آزاد ولی دلتنگِ قفس...
محبوبم
وقتی شما رفتید
فصل ها هی ورق خوردند
تاشما برگردی
وگرنه بعد شما
کارم با دنیا باید تمام میشد!!!
مهدیه باریکانی
بهار
خیابان ها را زیباتر کرده است
واژه ها را خوشحال خوشحال
آدم ها هم کیفشان کوک است
اما توچی؟
نیستی
و من همچنان چشم هایم را می بندم!
مهدیه باریکانی
برگشتنت مدام هی به عقب برمیگردد عزیز
عقب تر از تو ،که رفتن ندارد عزیز
آمدم هی بهانه ها را پاسخ دادم
اما قلب و بهانه اش که جواب ندارد عزیز
مهدیه باریکانی
می گویند تکه ای از ماه گم شده...
مگر چقدر دور رفته ای ؟
می گفت : از دست دادن آدم ها برای
من یکی عادی نیست
دور شدن های ناگهانی ؛ بودن های اجباری و اختیارهایی که بوی اکراه می دهند ...
آدمی اگر ماندنی است باید با تمام دلش بماند و اگر رفتنی است
خدا به همراهش!
و من امیدوارم انتهای این همه سختی ، جاده ی تلاشمان ما را به مقصد آرزوها برساند ، آنجا که دست در دست رویاهایمان ، آنچه که همیشه در خیالمان بود را به واقع زندگی کنیم :)
در روزهای نبودنت، بودنت را مرور می کنم
روزهایی که خنده هایت آرامش جانم بود
و صدای نفس هایت دلیل نفس کشیدنم…
تو رفتی و زندگی با تو رفت...
عشق با تو رفت...
شادی با تو رفت...
تو رفتی و همه چیزهای خوب را با خودت بردی تا من بمانم....
🌝🦋
یه جا تو کتاب چهار اثر فلورانس اسکاول شین نوشته بود:
«وقتی قاطعانه تصمیم می گیری که زندگی رویاهایت رو داشته باشی، جهان هستی همه چیز رو به نفع تو تغییر می ده تا تو بتونی اون رو به دست بیاری. افرادی که به اون ها نیاز داری ظاهر...
◗ما از تبار نوریم تیره نمی توانیم🌝🌈◖
به قول فیلم ونزدی
عجیب ترین گل ها تو سایه رشد می ڪنند🙂🌿
✍✍✍...🌺🍃🍃🍃
.
زمان در رگهای زندگیم یخ زده است...
سرمای احساس های یخ زده تا مغز استخوانم را منجمد میکند و از انبساط روح یخ زده ام تکه هایی از آن از چشمانم سرازیر میشود...
و من در انجماد زمان و سایه سکوت ساعت ها تکرار مردنم را در روزمرگیهای...