اسیرِ چشمانِ تو بودن زیباترین حالِ ممکن است
خورشیدم طلوع که میکنی سایه ای میشوم درکنارت
تو صدایم میکنی ومن پر می شوم از عطر بهارنارنج
بیا که بی تو جانم یک دنیا کم دارد
سرم بر سینۀ یار است از عالم چه می خواهم ...؟
جز به آغوشِ تو آرامگهی نیست مرا... ️️️
. هُرمِ آغوشت برای عشق من امنیت است ...!!! ️️️
هر لحظه من آغوش پر بوس تو️ را می خواهم... شرمنده که کودک درونم بغلی ست...
هر سپیده زیباترین تکراری دنیاست گشودنِ چشمانت
هر صبح دوست داشتنت میشود زیباترین شعر لب هایم
سنجاق میکنم بوسه هایم را به لبخند چشمانت
گرهِ کور لبهایمان بوسهِ
ساز قلبم روی نت چشمانت کو ک است
پیچیده است دوست داشتنت میان این همه سادگی من
تو باشی من خوبم حتی سایه ات مرا به رقص می کشاند
سالها به شبهایم بدهکاری.! بوسه
در جادهی خیال! عبور ِتو؛ بی مجوز قانونیست...
اکنون جهانم فردای فرداها روز و شب در تو و عشقت خلاصه گشته است.
من رها گشته در خود ادغام گشته درتو از من تا تو راه گریز نمانده است.
تو حصار بغلت زندگی به کاممه
دور سرت بگردم که شدی اولین و آخرین فکر هر روزم...
تنها مسکنی که روم اثر داره مُسکن من خندهاته عشق جانم
به جز دستات ، هیچ چیز ارزش سخت گرفتن رو نداره...
من هر صبح چشمانم را در دریای پُرتلاطمِ خاطراتت؛ غُسل میدهم!