تنها شده ام در شب تاری بغلم کن گر حال مرا دوست نداری بغلم کن کارم همه جا در همه ساعت شده گریه همراه همین گریه و زاری بغلم کن باید بقبولی و نپرسی: به چه علت؟ من مال توأم گاه گداری بغلم کن گفتند: حلال است به ایام شبابی...
بسم رنگ آن دو چشمت شعر من آغاز شد اولش گفتم، بگویم شعر مایل بر کجاست تا که رویت هست از چیز دگر گفتن؟... نخیر شعر من امشب تمام و تام راجع به شماست شعر من با روی زیبایت عجین گردیده است حقُ وَالاِنصاف رویت اَحسَنُ الخلقِ خداست شعر من...
نام مرا گذاشتند امیر به معنای واقعی اما به دست عشق شدم اسیر به معنای واقعی عالم مرا به نام شاعر تو میشناسدم با گفتن از شما... شدم شهیر به معنای واقعی راهم ز راه عشق سوا بوده از ازل دیدم تو را و عوض شد این مسیر به معنای...
"من بمیرم هم نمیگویم بمان اما بمان" عمراً این جمله نخواهد شد بیان اما بمان از درون چشم هایم التماسم را بخوان بر نمی آید تمنا از زبان اما بمان رفته ها نیمی ز جان خسته ام را برده اند سهم دستان تو اَست این نیمه جان اما بمان نیمه...