میاد خاطراتم جلوی چشام من اون خستگی تو راهو میخوام میخواستم مثه اهل بیت حسین با اهل و عیالم، پیاده بیام . آه حسرت توو سینمه و می باره چشام به پای غمت این غم کم نیست لیاقتشو ندارم آقا، بیام حرمت . جاده به جاده، پای پیاده جا موندم...
سوی این بی آبرو مردم نیا ترسم ز کین بر تو و بر اهل بیت مضطرت بندند آب