متن زمستان سرد
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات زمستان سرد
بهاران در بهاران، شور، آمد
سرورِ بیبدیلِ نور، آمد
زمستان رفت و از بامِ محبّت
تبِ گرمای جامِ هور، آمد
بیا که آمدنت.
بهار این دل سرد زمستانیست.
در سر مرا امشب تب آن عشق سوزان است
"آغوش خود را باز کن فصل زمستان است"
بگذار تا وارد شوم در خانه قلبت
وقتی هوایم بی حضورت سخت بوران است
ما مثل یک روحیم اما در یکی پیکر
با تو تمام فصلهای من بهاران است
در سر مرا امشب تب آن عشق سوزان است
"آغوش خود را باز کن فصل زمستان است"
بگذار تا وارد شوم در خانه قلبت
وقتی هوایم بی حضورت سخت بوران است
ما مثل یک روحیم اما در یکی پیکر
با تو تمام فصلهای من بهاران است
هیج پروانه ای
خبر از بهار ندارد
سالهاست که این زمین
برگهای زرد را می جود
تا با، باران به دیوارهای شهر بکوبد
حالا کلاغی که خط برف را می خواند
با سکوت این شب سرد
روی فراموشی برفها
خط می کشد...
زمستان فصل مردن آفتاب بود
و آتش بازی تو
فقط سایه ای از دود
روی برفهای ساکت ...
اگر تو نبودی...
زمستان در بوته های گل سرخ
ناپدید می شد
اگر تو نبودی/ هیچکس آینه را
باور نمی کرد،
ببین...
پس چرا این شهر پر از
خالی ست